اثر Wobegon ، چرا فکر می کنیم بالاتر از حد متوسط ​​هستیم؟

0
- تبلیغات -

اگر همه ما به همان اندازه که فکر می کنیم خوب و باهوش بودیم ، جهان یک مکان بی نهایت بهتر بود. مسئله این است که اثر Wobegon بین درک ما از خود و واقعیت دخالت می کند.

دریاچه ووبگون شهری خیالی است که شخصیت های بسیار خاصی در آن زندگی می کنند زیرا همه زنان قوی هستند ، مردان خوش تیپ و بچه ها باهوش تر از حد متوسط ​​هستند. این شهر ، ایجاد شده توسط نویسنده و طنزپرداز Garrison Keillor ، نام خود را به اثر "Wobegon" داد ، این یک تعصب برتری است که به عنوان برتری واهی نیز شناخته می شود.

اثر Wobegon چیست؟

سال 1976 بود که هیئت کالج یکی از جامع ترین نمونه های سوگیری برتری را ارائه داد. از ميليون دانشجوياني كه در آزمون SAT شركت كردند ، 70٪ معتقد بودند كه آنها بالاتر از حد متوسط ​​هستند كه از نظر آماري غير ممكن است.

یک سال بعد ، روانشناس پاتریشیا کراس دریافت که با گذشت زمان این برتری واهی می تواند بدتر شود. وی با مصاحبه با اساتید دانشگاه نبراسکا دریافت که 94٪ فکر می کردند مهارت تدریس آنها 25٪ بالاتر است.

- تبلیغات -

بنابراین ، تأثیر Wobegon تمایل به این است که فکر کنیم ما بهتر از دیگران هستیم ، خود را بالاتر از حد متوسط ​​قرار دهیم و معتقد باشیم که صفات ، ویژگی ها و توانایی های مثبت بیشتری داریم در حالی که صفات منفی را به حداقل می رسانیم.

کاترین شولز ، نویسنده ، این تعصب برتری را در زمان ارزیابی خود کاملاً توصیف کرد: "بسیاری از ما زندگی خود را با این فرض می گذرانیم که اساساً حق با ماست ، عملاً همیشه ، اساساً درباره همه چیز: اعتقادات سیاسی و عقلی ، اعتقادات دینی و اخلاقی ، قضاوتی که درباره افراد دیگر می کنیم ، خاطرات ، درک ما از حقایق ... حتی اگر فکر کردن در مورد آن متوقف شویم ، پوچ به نظر می رسد ، به نظر می رسد حالت طبیعی ما ناخودآگاه تصور می کند که ما تقریباً همه چیز دان هستیم.

در واقع ، اثر Wobegon به تمام حوزه های زندگی گسترش می یابد. هیچ چیز از تأثیر آن فرار نمی کند. می توانیم فکر کنیم که صادق تر ، باهوش ، مصمم و سخاوتمندتر از دیگران هستیم.

این سوگیری برتری حتی می تواند به روابط نیز گسترش یابد. در سال 1991 ، روانشناسان وان یپرن و بوونک دریافتند که اکثر مردم فکر می کردند رابطه آنها بهتر از دیگران است.

تعصب مقاوم در برابر شواهد

اثر Wobegon یک تعصب به خصوص مقاوم است. در حقیقت ، ما حتی گاهی اوقات از باز کردن چشمان خود به شواهدی که نشان می دهد ممکن است به اندازه تصور ما خوب یا باهوش نباشیم ، خودداری می کنیم.

طبق سوابق پلیس ، در سال 1965 ، روانشناسان پرستون و هریس با 50 راننده بستری شده در بیمارستان پس از یک تصادف رانندگی مصاحبه کردند که 34 نفر از آنها مسئول این امر بودند. آنها همچنین با 50 راننده با تجربه رانندگی بی عیب و نقص مصاحبه کردند. آنها دریافتند که رانندگان هر دو گروه فکر می کردند مهارت رانندگی آنها بالاتر از حد متوسط ​​است ، حتی کسانی که باعث تصادف شده اند.

گویی ما در حال ساختن تصویری از خود هستیم که در سنگ قرار گرفته و تغییر دادن آن بسیار دشوار است ، حتی در برابر قوی ترین شواهد مبنی بر این که چنین نیست. در حقیقت ، دانشمندان علوم مغز و اعصاب در دانشگاه تگزاس کشف کرده اند که یک مدل عصبی وجود دارد که از این سوگیری ارزیابی خود پشتیبانی می کند و باعث می شود شخصیت خود را مثبت تر و بهتر از دیگران قضاوت کنیم.

جالب اینجاست که آنها همچنین دریافتند که استرس ذهنی این نوع قضاوت را افزایش می دهد. به عبارت دیگر ، هرچه فشار بیشتری داشته باشیم ، تمایل به تقویت اعتقاد ما به برتری بیشتر است. این نشان می دهد که این مقاومت در واقع به عنوان مکانیزم دفاعی برای محافظت از عزت نفس ما عمل می کند.

وقتی با شرایطی روبرو می شویم که مدیریت و هماهنگی با تصویری که از خودمان داریم دشوار است ، می توانیم با بستن چشم هایمان به شواهد پاسخ دهیم تا احساس خیلی بدی نداشته باشیم. این سازوکار به خودی خود منفی نیست زیرا می تواند به ما زمان لازم برای پردازش آنچه را که اتفاق افتاده و تغییر تصویری که از خود داریم ، بدهد تا واقع بینانه تر شود.

مشکل از آنجا شروع می شود که ما به آن برتری واهی چسبیده و از تصدیق اشتباهات و ایرادات امتناع ورزیم. در این صورت ، بیشترین تأثیر را خود ما خواهیم دید.

تعصب برتری از کجا پدید می آید؟

ما در جامعه ای بزرگ می شویم که از همان کودکی به ما می گوید که "خاص" هستیم و اغلب به خاطر مهارت هایمان مورد ستایش قرار می گیریم تا موفقیت ها و تلاش هایمان. این زمینه را برای شکل گیری تصویری مخدوش از شایستگی ها ، طرز تفکر یا ارزش ها و توانایی های ما فراهم می کند.

نکته منطقی این است که وقتی بالغ می شویم دیدگاه واقع بینانه تری در مورد توانایی های خود ایجاد می کنیم و از محدودیت ها و نقص های خود آگاهی داریم. اما همیشه اینطور نیست. گاهی تعصب برتری ریشه می گیرد.

در واقع ، همه ما تمایل داریم که خود را از نظر مثبت ببینیم. وقتی آنها از ما می پرسند ، ما بهترین ویژگی ها ، ارزش ها و مهارت های خود را برجسته می کنیم ، به طوری که وقتی خود را با دیگران مقایسه می کنیم ، احساس بهتری پیدا می کنیم. طبیعی است. مسئله این است که گاهی اوقات خودخواهی می تواند کلاهبرداری کند و ما را بر آن دارد تا به توانایی ها ، خصوصیات و رفتار خود بیش از دیگران اهمیت دهیم.

به عنوان مثال ، اگر جامعه پذیری ما از حد متوسط ​​بیشتر باشد ، تمایل داریم فکر کنیم که جامعه پذیری ویژگی بسیار مهمی است و نقش آن را در زندگی دست بالا می گیریم. همچنین این احتمال وجود دارد که اگرچه صداقت داریم ، هنگام مقایسه خود با دیگران در میزان صداقت خود اغراق می کنیم.

در نتیجه ، ما اعتقاد خواهیم داشت که به طور کلی ، ما بالاتر از حد متوسط ​​هستیم زیرا در بالاترین سطوح ، خصوصیاتی را ایجاد کرده ایم که "واقعاً تغییر می کنند" در زندگی.

مطالعه ای که در دانشگاه تل آویو انجام شد ، نشان داد که وقتی خود را با دیگران مقایسه می کنیم ، از استاندارد هنجاری این گروه استفاده نمی کنیم بلکه بیشتر روی خودمان تمرکز می کنیم و این باعث می شود که ما نسبت به بقیه اعضا برتری داشته باشیم.

- تبلیغات -

جاستین کروگر ، روانشناس ، در مطالعات خود دریافت که "این تعصبات نشان می دهد که افراد خود را در ارزیابی توانایی های خود" لنگر می اندازند و "به اندازه کافی" سازگار "نمی شوند تا توانایی های گروه مقایسه را در نظر نگیرند" به عبارت دیگر ، ما خود را از منظر عمیقاً خودمحوری ارزیابی می کنیم.


برتری توهمی بیشتر ، رشد کمتر

خسارت اثر Wobegon می تواند بسیار بیشتر از هر فایده ای باشد که برای ما به همراه دارد.

افرادی که این تعصب را دارند ممکن است فکر کنند که ایده های آنها تنها ایده های معتبر هستند. و از آنجا که آنها همچنین معتقدند که باهوش تر از حد متوسط ​​هستند ، در نهایت چیزی را احساس نمی کنند که متناسب با جهان بینی آنها نباشد. این نگرش آنها را محدود می کند زیرا مانع از باز شدن مفاهیم و امکانات دیگر می شود.

در طولانی مدت ، آنها افرادی سخت گیر ، خودمحور و بی تحمل می شوند که به حرف دیگران گوش نمی دهند ، اما به دگم ها و طرز تفکر خود می چسبند. آنها تفکر انتقادی را که به آنها امکان می دهد در درون بینی صمیمانه تمرین کنند ، خاموش می کنند ، بنابراین در نهایت تصمیمات بد می گیرند.

مطالعه ای که در دانشگاه شفیلد انجام شد به این نتیجه رسید که ما حتی از بیماری Wobegon نیز در امان نیستیم. این محققان از شرکت کنندگان خواستند تخمین بزنند که آنها و همسالانشان چند بار رفتارهای سالم و ناسالم انجام می دهند. افراد گزارش کرده اند که رفتارهای سالم آنها بیشتر از حد متوسط ​​است.

محققان دانشگاه اوهایو دریافتند که بسیاری از بیماران سرطانی که به بیماری سخت منتهی می شوند تصور می کردند بیش از حد انتظار هستند. از نظر این روانشناسان مسئله این است که این اعتماد و امید اغلب او را ساخته است "یک درمان بی اثر و ناتوان کننده انتخاب کنید. این روش های درمانی به جای طولانی شدن عمر ، کیفیت زندگی بیماران را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد و توانایی آنها و خانواده هایشان را برای آمادگی در برابر مرگ ضعیف می کند. "

منظور فردریش نیچه از افرادی بود که در اثر ووبگون گرفتار شده اند "Bildungsphilisters". منظور وی از این منظور کسانی بود که به دانش ، تجربه و مهارت خود افتخار می کنند ، حتی اگر در واقع اینها بسیار محدود هستند زیرا مبتنی بر تحقیقات خود سازگار است.

و این دقیقاً یکی از کلیدهای محدود کردن تعصب برتری است: ایجاد نگرش سرکشی نسبت به خود. به جای اینکه راضی باشیم و باور کنیم که بالاتر از حد متوسط ​​هستیم ، باید سعی کنیم رشد خود را ادامه دهیم ، اعتقادات ، ارزش ها و طرز فکر خود را به چالش بکشیم.

برای این منظور باید یاد بگیریم که خود را آرام کنیم تا بهترین نسخه از خودمان را به نمایش بگذاریم. آگاهی از اینکه تعصب برتری با پاداش دادن به جهل ، جهل انگیزه ای انگیزه ای که بهتر است از آن فرار کنیم ، پایان می یابد.

منابع:

Wolf، JH & Wolf، KS (2013) اثر دریاچه ووبگون: آیا همه بیماران سرطانی بالاتر از حد متوسط ​​هستند؟ Milbank س؛ 91 (4): 690-728.

Beer، JS & Hughes، BL (2010) سیستم های عصبی مقایسه اجتماعی و اثر "بالاتر از میانگین". Neuroimage؛ 49 (3): 2671-9.

Giladi، EE & Klar، Y. (2002) وقتی استانداردها بسیار گسترده باشند: تعصبات برتری و فرومایگی غیرانتخابی در قضاوت های مقایسه ای اشیا و مفاهیم. مجله روانشناسی تجربی: عمومی; 131 (4): 538–551.

Hoorens، V. & Harris، P. (1998) تحریفات در گزارش رفتارهای بهداشتی: اثر بازه زمانی و بیش از حد واهی. روانشناسی و بهداشت؛ 13 (3): 451-466.

Kruger، J. (1999) Lake Wobegon رفته است! «تأثیر زیر متوسط» و ماهیت خودمحوری قضاوت های توانایی مقایسه ای. مجله شخصیت و روانشناسی اجتماعی؛ 77(2): 221 232.

Van Yperen، N. W & Buunk، BP (1991) مقایسه های مرجع ، مقایسه های رابطه ای و جهت گیری مبادله ای: ارتباط آنها با رضایت زناشویی. شخصیت و روانشناسی اجتماعی بولتن؛ 17 (6): 709-717.

Cross، KP (1977) آیا نمی توان معلمان دانشگاه را بهبود بخشید؟ دستورالعمل های جدید برای آموزش عالی؛ 17: 1-15.

Preston، CE & Harris، S. (1965) روانشناسی رانندگان در حوادث رانندگی. مجله روانشناسی کاربردی؛ 49(4): 284 288.

ورودی اثر Wobegon ، چرا فکر می کنیم بالاتر از حد متوسط ​​هستیم؟ اولین بار در منتشر شد گوشه روانشناسی.

- تبلیغات -