چه زمانی منحنی تفکر انتقادی را صاف می کنیم؟

0
- تبلیغات -

curva pensiero critico

هنگامی که من در حال تحصیل فلسفه بودم ، برخی از فلاسفه به عنوان "آزاد اندیشمندان" طبقه بندی شدند. دیگران نمی کنند. سابق مورد توجه کمی قرار گرفت. دوم ، دقیق. و این زنگ خطر را در من ایجاد کرد. چون اگر آزاد اندیش نیستید ، فکر نمی کنید.

اگر این اندیشه به قوانین گره خورده باشد و مجبور باشد از یک فیلمنامه پیروی کند ، جزمی می شود. و این زمانی است که دیگر فکر نمی کنیم. ایپسو فاکتو.

توقف فکر بسیار خطرناک است. ما مستعد دستکاری می شویم. ما در معرض خطر ایجاد موقعیت های افراطی هستیم که کسی مجدانه از آنها استفاده خواهد کرد تا به نفع خود سرمایه گذاری کند. بنابراین ما به دنبال دستورات دیگران به اتومات تبدیل می شویم.

معضل کاذب: حتی اگر متفاوت فکر کنیم می توانیم متحد شویم

ویروس کرونا ویروس جهان را به جهانی عظیم تبدیل کرده است نمایش واقعیت با احساسات بازی کرد. دقت و عینیت از طریق نبود آنها می درخشد در حالی که ما را به داخل کشور می کشانندمسمومیت (بیش از اطلاعات) هرچه اطلاعات مغایر و متناقض مغز ما دریافت کند ، مرتب کردن ، فکر کردن و فرو رفتن در هرج و مرج برای ما دشوارتر است. به این ترتیب توانایی تفکر ما کاهش می یابد. و این است که چگونه ترس برنده بازی است.

- تبلیغات -

در این زمان ها ، ما در مورداهمیت همدلی و توانایی قرار دادن خود به جای دیگری ، پذیرش آسیب پذیری خود و سازگاری با عدم اطمینان. ما درمورد نوع دوستی و قهرمانی، از تعهد و شجاعت. بدون شک همه مهارت ها و کیفیت های قابل ستایش ، اما آنچه در مورد آن صحبت نشده تفکر انتقادی است.

با استفاده از انواع تعبیرهای مختلف ، یک پیام ضمنی به قدری روشن شده است که صریح می شود: وقت آن است که کمک کنیم ، نه انتقاد. "تفکر" به طور صحیح محدود شده و انگ زده شده است ، به همین دلیل در نامطلوب بودن آن شکی نیست ، مگر در دوزهای بسیار کمی که کاملاً بی ضرر و در نتیجه کاملاً بی فایده باشد.

این باور یک معضل کاذب را به وجود آورده است زیرا کمک با تفکر مغایرت ندارد. برعکس ، این دو مورد از یکدیگر جدا نیستند. ما می توانیم نیروها را متحد کنیم ، حتی اگر مثل هم فکر نکنیم. و این نوع توافق بسیار قویتر است زیرا از طرف افرادی با اعتماد به نفس حاصل می شود که آزادانه فکر می کنند و تصمیم می گیرند.

البته این ترتیب نیاز به تلاش فکری شدیدتری دارد. این مستلزم این است که ما خودمان را به جایگاههای متفاوت از موقعیتهای خود باز کنیم ، با هم تأمل کنیم ، نکات مشترکی پیدا کنیم ، همه برای رسیدن به یک هدف مشترک تسلیم شویم.

زیرا ما در جنگی نیستیم که در آن پیروی کورکورانه از سربازان لازم باشد. روایت جنگ تفکر انتقادی را خاموش می کند. هر کسی مخالف باشد را محکوم می کند. از طریق ترس تسلیم می شود.

- تبلیغات -

برعکس ، این دشمن با هوشمندی غلبه می کند. با توانایی نگاه به آینده و پیش بینی حوادث ، طراحی برنامه های عملیاتی موثر بر اساس چشم انداز جهانی. و با انعطاف پذیری ذهنی لازم برای سازگاری با شرایط متغیر. تسطیح منحنی تفکر انتقادی بدترین کاری است که می توانیم انجام دهیم.

تفکر می تواند ما را نجات دهد

"طراحی و اجرای واکسن های فرهنگی مورد نیاز برای جلوگیری از فاجعه ، ضمن رعایت حقوق کسانی که به واکسن احتیاج دارند ، یک کار فوری و بسیار پیچیده خواهد بود" جارد دیاموند زیست شناس نوشت. "گسترش حوزه بهداشت عمومی شامل بهداشت فرهنگی بزرگترین چالش قرن آینده خواهد بود."

این "واکسن های فرهنگی" از توقف تماشای گسترده تلویزیون به توسعه آگاهی انتقادی علیه دستکاری رسانه ها می رسند. آنها در جستجوی یک نکته مشترک بین منافع فردی و جمعی هستند. آنها فرض نگرش فعال نسبت به جستجوی دانش را پشت سر می گذارند. و آنها فکر می کنند در صورت امکان رایگان است.

متأسفانه ، به نظر می رسد تفکر انتقادی دشمن عمومی شماره یک شده است ، درست در زمانی که بیشتر به آن نیاز داریم. در کتاب او "مقاله درباره آزادی"، فیلسوف انگلیسی جان استوارت میل استدلال کرد که خاموش کردن یک نظر است "شکل خاصی از شر".

اگر نظر درست باشد ، ما را به سرقت می برند "از فرصت تغییر خطا برای حقیقت"؛ و اگر اشتباه باشد ، ما از درک عمیق تر از حقیقت در آن محروم هستیم "برخورد با خطا". اگر فقط نظر خود را در مورد این موضوع بدانیم ، به سختی این امر وجود خواهد داشت: آن پژمرده می شود ، به چیزی می شود كه قلباً آموخته می شود ، آزمایش نمی شود و در نهایت یك حقیقت كمرنگ و بی روح است.


در عوض ، ما باید درک کنیم ، همانطور که فیلسوف هنری فردریک آمیل گفت ، "یک باور درست نیست زیرا مفید است." جامعه آزاداندیش می تواند به صورت فردی و جمعی تصمیم بهتری بگیرد. که جامعه برای رعایت قوانین عقل سلیم نیازی به نظارت ندارد. در واقع ، او حتی به آن قوانین احتیاج ندارد زیرا از عقل سلیم پیروی می کند.

یک جامعه متفکر می تواند تصمیمات بهتری بگیرد. این قادر است چندین متغیر را وزن کند. صدا دادن به اختلافات. پیش بینی مشکلات و البته برای هر یک از اعضای آن راه حل های بهتری پیدا کنید.

اما برای ساختن آن جامعه ، هر یک از اعضای آن باید کار دشواری را به عهده بگیرند "با دشمنی که پاسگاههایی در سر شما ایجاد کرده است بجنگید" ، همانطور که سالی کمپتون گفت.

ورودی چه زمانی منحنی تفکر انتقادی را صاف می کنیم؟ اولین بار در منتشر شد گوشه روانشناسی.

- تبلیغات -