اهمیت ثبات به عنوان یک ارزش در جهانی ناسازگار فزاینده

0
- تبلیغات -

coerenza come valore

یک بار جلسه خرچنگ ها بود. آنها از همه جا آمده اند: از آب های آرام و اقیانوس های ناآرام و حتی از رودخانه ها. هرگز تماسی به این بزرگی وجود نداشته است، بنابراین همه منتظر بودند دلیل آن را بدانند.

خرچنگ بزرگ گفت:

- دوستان، من شما را احضار کردم تا در مورد عادت بسیار بدی صحبت کنیم که قرن هاست به آن ادامه می دهیم و باید فوراً آن را تغییر دهیم.

همه شگفت زده شدند تا اینکه خرچنگ جوانی پرسید:

- تبلیغات -

- این چه عادتی است؟

- راه رفتن به عقب -، خرچنگ پیر با صراحت پاسخ داد. - همه از ما به عنوان مثال منفی استفاده می کنند و تصویر وحشتناکی از ما ایجاد کرده اند. تغییر برای ما تقریبا غیرممکن خواهد بود، اما من پیشنهاد می کنم که مادران به فرزندان خود بیاموزند که به جلو بروند. این برای نسل جدید آسان تر خواهد بود، بنابراین ما تصویر خود را بهبود خواهیم داد.

حاضران موافقت کردند و وقتی به خانه بازگشتند تلاش کردند تا این توصیه را عملی کنند. از آن نقطه به بعد، به همه خرچنگ های متولد شده آموزش داده می شود که به جلو راه بروند.


مادران تمام تلاش خود را کردند تا فرزندان خود را راهنمایی کنند و حتی خرچنگ های کوچک برای حرکت دادن پاهای خود طبق دستور تلاش کردند، اما پیشرفت بسیار اندک بود زیرا بسیار دشوار بود.

یک روز یکی از خرچنگ های جوان متوجه شد که والدینش سریعتر و بدون زحمت به عقب راه می روند.

- چرا یک کار می کنند و چیز دیگری به ما یاد می دهند؟ - کلیساها

آنها بدون معطلی آن راه رفتن را امتحان کردند و متوجه شدند که خیلی راحت تر است، بنابراین از تلاش برای راه رفتن به جلو دست کشیدند.

خرچنگ بزرگ باید اعتراف می کرد که نمی توانند از جوان چیزی بخواهند که خودشان قادر به انجام آن نیستند. بنابراین، همه آنها مانند همیشه به عقب به راه افتادند.

اگرچه در واقعیت خرچنگ‌ها به عقب راه نمی‌روند، اما به پهلو، این افسانه توسط Félix María de Samaniego به اهمیت ثبات به عنوان یک ارزش، هم در زمینه آموزش در زندگی روزمره می‌پردازد. در واقع، ثبات به یکی از ارزش‌های تکراری و به نمایش گذاشته شده در زندگی روزمره تبدیل شده است. حداقل مفهوم آن، نه عمل آن.

سازگاری به عنوان یک ارزش و عنصر قضاوت

کلمه انسجام از لاتین آمده است انسجام، که برای نشان دادن ارتباط یا رابطه جهانی بین هر یک از طرفین استفاده می شد. این امر نه تنها در درون پدیده ها بلکه در بیان آنها نیز به انسجام دلالت دارد.

می توان گفت که انسان زمانی سازگار است که دو شرط اساسی را داشته باشد: 1. اجتناب از گفتن یا شنیدن یک چیز و انجام کار دیگر و 2. عمل به وعده ها و تعهدات. بنابراین افراد ثابت قدم قابل پیش بینی تر و قابل اعتمادتر هستند. ما می دانیم که از آنها چه انتظاری داشته باشیم و چه چیزهایی را نه.

سازگاری قوت یا ضعف طرح اخلاقی ما و کاربرد آن در دنیای واقعی را آشکار می کند. این چیزی است که به ما امکان می دهد مرجعی برای افراد دیگر باشیم، فردی معتبر و قابل اعتماد که امنیت و هماهنگی قضاوت و عمل را منتقل می کند. بنابراین به عنوان یک چسب اجتماعی قدرتمند عمل می کند، در حالی که فقدان آن باعث سردرگمی، عدم اطمینان و بی اعتمادی در روابط می شود. بنابراین، سازگاری می‌تواند به یک عنصر ضروری برای ایجاد فضاهای اعتماد یا برعکس سوء ظن تبدیل شود که باعث درگیری‌های بین فردی می‌شود.

به همین دلیل، ما اغلب از آن به عنوان معیار و عنصر قضاوت استفاده می کنیم. ما سازگاری دیگران را ارزیابی می کنیم تا بتوانیم بدانیم که آیا حرف آنها قابل اعتماد است یا خیر. در عوض، ناسازگاری قدرت اخلاقی را از بین می برد. در واقع، ما معتقدیم که گرفتن درس از افراد ناسازگار توصیه نمی شود.

- تبلیغات -

اما نباید فراموش کرد که همانطور که در برابر ناهماهنگی سیاستمداران و دیگر شخصیت‌های عمومی ابروی خود را بالا می‌بریم، مانند افسانه خرچنگ‌ها، ما را نیز برهنه می‌کند و ما را نیز رسوا می‌کند. هیچ کس عاری از تناقض نیست.

ایجاد سازگاری یک فرآیند مادام العمر است

ثبات شخصی در طول زندگی ایجاد می شود. ما آن را در کودکی، ابتدا در خانواده، سپس در مدرسه و در جامعه یاد می گیریم. البته والدین نقش بسزایی در شکل گیری حس انسجام و نیز سیستم آموزشی دارند.

در طول زندگی، ما به روش های مختلف، از جمله با مشاهده کارهایی که دیگران انجام می دهند، یاد می گیریم. در واقع، یادگیری مدل، همچنین به عنوان یادگیری از طریق مشاهده، تقلید یا یادگیری جانشین شناخته می شود، یکی از مهمترین موارد در دوران کودکی است. کودکان با تماشای بزرگسالان، که الگو و نمونه آنها می شوند، یاد می گیرند. بنابراین، آموزش از روی ثبات بهترین راه برای توسعه این ارزش است.

با این حال، یادگیری از طریق تقلید منحصر به مرحله نوزادی نیست. ما در بزرگسالی به مشاهده رفتارهای همسالان خود ادامه می دهیم و از آنها یاد می گیریم. همانطور که کودکان وقتی در یک موقعیت اجتماعی گم می شوند به والدین خود نگاه می کنند، ما نیز وقتی نمی دانیم چگونه رفتار کنیم به دیگران نگاه می کنیم.

وقتی شک دارید، طبیعی است که به کارهایی که دیگران انجام می دهند توجه داشته باشید. این یک مکانیسم قدیمی است که به ما امکان می دهد از اشتباهات غیر ضروری یا موقعیت های خطرناک اجتناب کنیم. بنابراین، ما می‌توانیم به تقویت قوام شخصی در بزرگسالی ادامه دهیم و در عین حال به مثالی که سازمان‌ها و سیستم‌ها ارائه می‌دهند نیز توجه داشته باشیم. در نهایت، هر جامعه و فرهنگی استانداردهای خاصی از ثبات را ایجاد می کند.

اما وقتی در سیستم هایی غوطه ور می شویم که ناسازگاری را عادی می کنند، احتمالاً ناهماهنگی شناختی را تجربه می کنیم و انسجام ما آسیب می بیند. حس انسجام ما، در واقع، ایستا نیست، بلکه شکل‌بندی زنده‌ای است که حرکت می‌کند و با شرایط سازگار می‌شود و می‌تواند به ستون فقرات زندگی ما یا برعکس، شاخه‌ای جانبی تبدیل شود.

همانطور که فیلسوف استر تروخیلو توضیح می دهد، وقتی در جامعه ای گرفتار می شویم که سطوح بالایی از ناسازگاری مجاز است، اساساً سه احتمال داریم. اولی این است که از عقاید و باورهای خود دست برداریم، در حالی که دومی مستلزم تطبیق به گونه ای است که سیستم ما را بپذیرد.

در هر صورت ما سعی می کنیم ناسازگار باشیم. این شامل دست کشیدن از انجام آنچه می خواهیم یا مجبور کردن ما به تفکر متفاوت است. در درازمدت، این ناهماهنگی می‌تواند بر ما حاکم شود و باعث شود که احساس کنیم کلاهبردار هستیم و ارتباط خود را با خود از دست می‌دهیم.

سومین امکان این است که آگاه شویم که نمی‌توانیم جامعه را به عنوان یک کل تغییر دهیم تا با نظام اعتقادی خود سازگاری داشته باشد، بنابراین برای حفظ انسجام خود باید «بیرون» برویم. این بدیهی است که هزینه دارد. و اغلب بسیار زیاد است.

تله هزینه و ثبات

سازگاری در همه جا وجود دارد. در وجود، انجام و گفتن ما خود را نشان می دهد. همچنین خود را از طریق تصمیمات ما نشان می دهد، به خصوص زمانی که انتخاب می کنیم چه چیزی را حفظ کنیم و چه چیزی را رها کنیم. هر تصمیم منسجمی همیشه مستلزم انصراف است. بنابراین، عمل به ثبات دلالت بر تمایل به دست کشیدن از برخی چیزها دارد.

با این حال، مهم است که در دام انسجام، یعنی آن به عنوان یک مفهوم مطلق از نظر "همه یا هیچ" نیفتیم. ثبات می تواند منبعی از انگیزه و ستون فقرات یک زندگی معنادار باشد، اما در صورت اعمال سخت می تواند به یک مانع تبدیل شود. قوام باید یک قطب نما باشد، نه یک جلیقه تنگ. هنگامی که ما آن را به سختی اعمال می کنیم، در نهایت به ما سرکوب می شود و ما را در هم می شکند و ما را به دیکتاتوری خود تسلیم می کند. دیکتاتوری که در درازمدت مضر است.

همه ما در طول زمان به دلیل تجربیاتی که داریم تغییر می کنیم. طبیعی است. گره ماندن به ارزش هایی که دلیل وجودی خود را از دست داده اند و دیگر نشان نمی دهند که ما چه کسی هستیم یا به چه چیزی اعتقاد داریم، صرفاً برای سازگاری، خودکشی روانی است. ثبات ابزاری برای بهتر زیستن و اصالت بیشتر است، نه کنده ای که بتوان به آن زنجیر کرد.

منابع:

Trujillo, E. (2020) در جستجوی انسجام. اخلاق

Vonk, R. (1995) اثرات رفتارهای ناسازگار بر برداشت افراد: یک مطالعه چند بعدی. شخصیت و روانشناسی اجتماعی بولتن؛ 21 (7): 674-685.

ورودی اهمیت ثبات به عنوان یک ارزش در جهانی ناسازگار فزاینده اولین بار در منتشر شد گوشه روانشناسی.

- تبلیغات -
مقاله قبلینیکی میناژ در اینستاگرام داغ
مقاله بعدیهالی بری عاشق در اینستاگرام
ستاد تحریریه موسی نیوز
این بخش از مجله ما همچنین به اشتراک گذاری جالبترین ، زیباترین و مرتبط ترین مقاله های ویرایش شده توسط سایر بلاگ ها و مهمترین و مشهورترین مجلات در وب می پردازد که با باز گذاشتن خبرهای خود برای تبادل اجازه اشتراک گذاری را داده اند. این کار بصورت رایگان و غیرانتفاعی انجام می شود اما تنها با هدف به اشتراک گذاری ارزش مطالب بیان شده در انجمن وب انجام می شود. بنابراین ... چرا هنوز در موضوعاتی مانند مد می نویسم؟ آرایش؟ شایعات؟ زیبایی ، زیبایی و رابطه جنسی؟ یا بیشتر؟ زیرا وقتی زنان و الهام آنها این کار را انجام می دهند ، همه چیز دید جدید ، جهت گیری جدید ، کنایه جدید به خود می گیرد. همه چیز تغییر می کند و همه چیز با سایه ها و سایه های جدید روشن می شود ، زیرا جهان زن یک پالت بزرگ با رنگ های بی نهایت و همیشه جدید است! هوشی شوخ تر ، ظریف تر ، حساس تر ، زیبا تر ... ... و زیبایی دنیا را نجات خواهد داد!