خطای اسناد اساسی: سرزنش افراد با فراموش کردن زمینه

0
- تبلیغات -

ما فکر می کنیم اکثر رویدادها به طور تصادفی اتفاق نمی افتند ، بلکه توضیحی منطقی دارند. به همین دلیل است که ما به دنبال دلایلی هستیم که اقدامات دیگران و اقدامات ما را توضیح دهد. ما سعی می کنیم علل رفتار آنها را دریابیم. این جستجوی علیت ما را از شانس دور می کند و به ما اجازه می دهد از یک سو جهان را درک کرده و از سوی دیگر اقدامات آینده را پیش بینی کنیم.

تخصیص علل به یک عمل ، پدیده ای است که به عنوان "انتساب" شناخته می شود. در حقیقت ، لی روس ، روانشناس اجتماعی مدعی شد که همه ما مانند "روانشناسان شهودی" رفتار می کنیم زیرا سعی می کنیم رفتارها را توضیح دهیم و در مورد افراد و محیط های اجتماعی که در آن فعالیت می کنند ، نتیجه گیری کنیم.

با این حال ، ما معمولاً "روانشناس بی طرف" نیستیم ، اما تمایل داریم که افراد را مسئول جلوه دهیم و تأثیر زمینه را به حداقل برسانیم. سپس خطای انتسابی یا عدم تطابق اساسی را انجام می دهیم.

خطای انتسابی اساسی چیست؟

وقتی سعی می کنیم رفتاری را توضیح دهیم ، می توانیم عوامل داخلی فرد و عوامل بیرونی زمینه ای که آن رفتار در آن رخ می دهد را در نظر بگیریم. بنابراین ، ما می توانیم اساساً رفتار را به استعدادها ، انگیزه ها ، ویژگی های شخصیتی و شخصیت فرد نسبت دهیم ، مانند: "دیر رسید چون تنبل است" ، یا می توانیم زمینه را در نظر بگیریم و فکر کنیم: او دیر رسید چون ترافیک زیاد بود. "

- تبلیغات -

از آنجا که هیچ فردی جدا از محیط خود عمل نمی کند ، معقول ترین کاری که می توان برای توضیح رفتار انجام داد ، ترکیب تأثیر نیروهای داخلی و خارجی است. تنها در این صورت است که ما می توانیم تا حد امکان عینی از همه عواملی که باعث می شوند فرد به شیوه خاصی عمل کند ، ایده بگیریم.

در هر صورت ، اکثر مردم قربانی یک تعصب هستند و تمایل دارند با به حداقل رساندن تأثیر زمینه ، تأثیر عوامل انگیزشی یا گرایش را بیش از حد ارزیابی کنند ، این به عنوان یک خطای انتسابی اساسی شناخته می شود.

به عنوان مثال ، موقعیتی را تصور کنید که احتمالاً آن را تجربه کرده اید: شما در حال رانندگی بی سر و صدا هستید که ناگهان می بینید خودرویی با سرعت زیاد از همه تا حدودی بی پروا سبقت می گیرد. اولین چیزی که به ذهن شما خطور می کند احتمالاً تملق آمیز نیست. شاید فکر کنید او یک راننده بی پروا یا حتی معتاد است. اما ممکن است فردی باشد که اورژانس مرگ و زندگی دارد. با این حال ، اولین انگیزه معمولاً قضاوت در مورد ویژگی آن است و متغیرهای محیطی را که می تواند رفتار آن را تعیین کند به حداقل برساند.

چرا دیگران را مقصر می دانیم؟

راس معتقد بود که ما به عوامل داخلی وزن بیشتری می دهیم فقط به این دلیل که برای ما راحت تر هستند. هنگامی که ما شخص یا شرایط او را نمی شناسیم ، استنباط گرایش ها یا ویژگی های شخصیتی خاصی از رفتار او آسان تر از بررسی همه متغیرهای زمینه ای احتمالی است که می توانند بر او تأثیر بگذارند. این باعث می شود که شما را مسئول بدانیم.

با این حال ، توضیح بسیار پیچیده تر است. در نهایت ، ما دیگران را مسئول می دانیم زیرا تمایل داریم معتقد باشیم رفتارها اساساً به اراده ما بستگی دارد. این باور که ما مسئول اعمال خود هستیم به ما این امکان را می دهد که فرض کنیم مدیران زندگی خود هستیم ، به جای اینکه برگهای ساده ای باشیم که توسط باد شرایط حرکت می کنند. این به ما حس کنترل می دهد که حاضر نیستیم آن را رها کنیم. اساساً ما دیگران را سرزنش می کنیم زیرا می خواهیم باور کنیم که کنترل کاملی بر زندگی خود داریم.

در واقع ، خطای اسناد اساسی نیز در اعتقاد به جهانی عادلانهبه تصور اینکه هر کس آنچه را که شایسته آن است به دست می آورد و اگر در طول راه با مشکل روبرو شود به این دلیل است که "آن را جستجو کرده اند" یا به اندازه کافی تلاش نکرده اند ، نقش محیط را به حداقل می رساند و عوامل داخلی را به حداکثر می رساند. از این نظر ، محققان دانشگاه تگزاس دریافتند که جوامع غربی تمایل دارند که افراد را در برابر اعمال خود پاسخگو بدانند ، در حالی که فرهنگ های شرقی بر عوامل موقعیتی یا اجتماعی تأکید بیشتری دارند.

باورهای زیربنای خطای انتسابی اساسی می تواند بسیار خطرناک باشد زیرا ، برای مثال ، ما ممکن است قربانیان خشونت را به گردن آنها بیندازیم یا ممکن است فکر کنیم افرادی که توسط جامعه به حاشیه رانده شده اند کاملاً مسئول نقص های آن هستند. به دلیل خطای انتسابی اساسی ، می توانیم فرض کنیم کسانی که "بد" عمل می کنند ، افراد بدی هستند زیرا ما به خود زحمت نمی دهیم عوامل زمینه ای یا ساختاری را در نظر بگیریم.

بنابراین تصادفی نیست که خطای انتسابی اساسی هنگامی که توضیحات مربوط به رفتارهای منفی جستجو می شود ، بزرگ می شود. وقتی یک رویداد ما را می ترساند و ما را بی ثبات می کند ، ما تمایل داریم فکر کنیم که به نوعی قربانی مسئول است. همانطور که یک مطالعه از دانشگاه اوهایو نشان می دهد چشم انداز جهان بی انصافی است و برخی اتفاقات به طور تصادفی بسیار وحشتناک است. اساساً ما قربانیان را مقصر می دانیم که به ما کمک کرده اند احساس امنیت بیشتری داشته باشیم و جهان بینی خود را دوباره تأیید کنیم.

این را مطالعه ای که توسط گروهی از روانشناسان دانشگاه های واشنگتن و ایلینوی انجام شده است تأیید می کند. این محققان از 380 نفر خواستند که مقاله بخوانند و توضیح دادند که موضوع به طور تصادفی با چرخاندن یک سکه انتخاب شده است ، که نشان می دهد نویسنده لزوماً مجبور نیست با محتوا موافق باشد.

برخی از شرکت کنندگان نسخه ای از مقاله را به نفع سیاست های مشارکت در کار و برخی دیگر مخالف خواندند. سپس آنها باید نشان دهند که نگرش نویسنده مقاله چگونه است. 53 the از شرکت کنندگان به نویسنده نگرشی را نسبت به مقاله نسبت می دهند: نگرش های حمایتی در صورتی که مقاله نگرش های مثبت و ضد شمول باشد در صورتی که مقاله مخالف چنین سیاست هایی باشد.

تنها 27 of از شرکت کنندگان اظهار داشتند که نمی توانند از موقعیت نویسنده مطالعه آگاهی داشته باشند. این آزمایش کوری نسبت به شرایط و قضاوت عجولانه را آشکار می کند ، که باعث می شود دیگران را بدون در نظر گرفتن شرایط تسکین دهنده سرزنش کنیم.

تقصیر شماست نه من

جالب اینجاست که خطای انتسابی اساسی بر دیگران ، به ندرت خود ما نشان داده می شود. این به این دلیل است که ما قربانی چیزی هستیم که به عنوان "تعصب بازیگر و ناظر" شناخته می شود.

وقتی رفتارهای یک شخص را مشاهده می کنیم ، تمایل داریم عملکردهای او را بیشتر به دلیل موقعیت یا موقعیت شخصی او ، به شخصیت یا انگیزه درونی او نسبت دهیم ، اما وقتی قهرمان داستان هستیم ، تمایل داریم که اعمال خود را به عوامل موقعیتی نسبت دهیم. به عبارت دیگر ، اگر کسی رفتار بدی داشته باشد ، فرض می کنیم که او فردی بد است. اما اگر بد رفتار کنیم ، به خاطر شرایط است.

این جانبداری اسنادی نه تنها به این دلیل است که ما سعی می کنیم خودمان را توجیه کنیم و ایمان خود را ایمن نگه داریم ، بلکه به این دلیل است که ما شرایطی را که رفتار مورد نظر در آن رخ داده بهتر می دانیم.

به عنوان مثال ، اگر شخصی در یک میله شلوغ با ما برخورد کند ، ما فکر می کنیم که او بی توجه یا بی ادب است ، اما اگر کسی را تحت فشار قرار دادیم ، فرض می کنیم این امر به دلیل کمبود فضای کافی بوده است زیرا ما خود را بی خیال نمی دانیم. شخص یا بی ادب اگر شخصی روی پوست موز لغزید ، ما فکر می کنیم که آن دست و پا چلفتی است ، اما اگر ما لغزش کنیم ، پوست آن را مقصر می دانیم. به سادگی اینطور است.

- تبلیغات -

البته گاهی اوقات ما نیز می توانیم قربانی ناهماهنگی باشیم. به عنوان مثال ، محققان از دانشکده پزشکی پرلمن مشخص شد که برخی از امدادگران به دلیل تعداد زیادی مرگ و میر پس از یک فاجعه احساس گناه زیادی می کنند. آنچه اتفاق می افتد این است که این افراد قدرت و تأثیر اعمال خود را بیش از حد ارزیابی می کنند و همه متغیرهایی را که خارج از کنترل آنها است در شرایط فاجعه بار فراموش می کنند.

به طور مشابه ، ما می توانیم خودمان را برای بدبختی هایی که برای افراد نزدیک اتفاق می افتد سرزنش کنیم ، اگرچه در واقع کنترل ما بر شرایط و تصمیمات آنها بسیار محدود است. با این حال ، سوگیری اسنادی ما را به این فکر می اندازد که می توانستیم کارهای بیشتری برای جلوگیری از بدبختی انجام دهیم ، در حالی که در واقع چنین نکرده ایم.

چگونه می توانیم از خطای انتسابی اساسی فرار کنیم؟

برای کاهش اثرات خطای اسناد اساسی ، باید همدلی را فعال کرده و از خود بپرسیم: "اگر من جای آن شخص بودم ، چگونه وضعیت را توضیح می دادم؟"


این تغییر دیدگاه به ما این امکان را می دهد که حس موقعیت و استنباط هایی که در مورد رفتارها انجام می دهیم را کاملاً تغییر دهیم. در واقع ، آزمایشی که در دانشگاه غرب انگلستان انجام شد نشان داد که تغییر دیدگاه کلامی به ما کمک می کند تا با این سوگیری مبارزه کنیم.

این روانشناسان از شرکت کنندگان س questionsالاتی پرسیدند که آنها را مجبور کرد دیدگاه خود را در شرایط مختلف معکوس کنند (من-شما ، اینجا-آنجا ، اکنون-آن زمان). بنابراین آنها دریافتند افرادی که این آموزش را برای تغییر دیدگاه خود دریافت کرده اند ، کمتر دیگران را مقصر می دانند و عوامل محیطی را برای توضیح آنچه اتفاق افتاده بیشتر در نظر گرفته اند.

بنابراین ، ما فقط باید رفتارها را در پرتو همدلی ببینیم ، واقعاً خود را به جای طرف مقابل بگذاریم تا سعی کنیم او را از طریق چشم او درک کنیم.

این بدان معناست که دفعه بعد که قصد قضاوت در مورد شخصی را داریم ، باید به خاطر داشته باشیم که ممکن است دچار خطای انتسابی اساسی شویم. به جای اینکه او را سرزنش کنیم یا فکر کنیم او فردی "بد" است ، باید به سادگی از خود بپرسیم: "اگر من آن شخص بودم ، چرا چنین کاری می کردم؟"

این تغییر دیدگاه به ما این امکان را می دهد تا همدل تر و با درک تر باشیم ، افرادی که با قضاوت دیگران زندگی نمی کنند ، اما دارای یک بلوغ روانشناختی به اندازه کافی برای درک اینکه هیچ چیز سیاه یا سفید نیست.

منابع:

Han، J.، LaMarra، D.، Vapiwala، N. (2017) استفاده از درس های روانشناسی اجتماعی برای تغییر فرهنگ افشای خطا. آموزش پزشکی؛ 51 (10): 996-1001.

هوپر ، N. و همکاران Al. (2015) گرفتن دیدگاه خطای اسناد اساسی را کاهش می دهد. مجله علوم رفتاری متنی؛ 4 (2): 69–72.

Bauman، CW & Skitka، LJ (2010) نسبت دادن رفتارها: شیوع سوگیری مکاتبات در جمعیت عمومی. روانشناسی اجتماعی پایه و کاربردی؛ 32 (3): 269–277.

پارالس ، سی. (2010) El error fundamental en psychology: reflexiones en torno a las contribuciones de Gustav Ichheiser. بررسی روانشناسی کلمبیایی؛ 19 (2): 161-175.

Gawronski، B. (2007) Error Attribution Error. دایره المعارف روانشناسی اجتماعی؛ 367-369.

Alicke، MD (2000) کنترل گولپ و روانشناسی سرزنش. بولتن روانشناسی؛ 126 (4): 556–574.

Ross، L. & Anderson، C. (1982) کاستی ها در فرآیند انتساب: در مورد منشأ و نگهداری ارزیابی های اجتماعی اشتباه. کنفرانس: قضاوت تحت عدم قطعیت: ابتکارات و سوگیری ها.

راس ، ال. (1977) روانشناس شهودی و کاستی های او: تحریف در فرایند انتساب. پیشرفت در روانشناسی اجتماعی تجربی؛ (10): 173-220.

ورودی خطای اسناد اساسی: سرزنش افراد با فراموش کردن زمینه اولین بار در منتشر شد گوشه روانشناسی.

- تبلیغات -
مقاله قبلیو ستاره ها دارند تماشا می کنند ...
مقاله بعدی3 کتاب برای بهبود مدیریت زمان
ستاد تحریریه موسی نیوز
این بخش از مجله ما همچنین به اشتراک گذاری جالبترین ، زیباترین و مرتبط ترین مقاله های ویرایش شده توسط سایر بلاگ ها و مهمترین و مشهورترین مجلات در وب می پردازد که با باز گذاشتن خبرهای خود برای تبادل اجازه اشتراک گذاری را داده اند. این کار بصورت رایگان و غیرانتفاعی انجام می شود اما تنها با هدف به اشتراک گذاری ارزش مطالب بیان شده در انجمن وب انجام می شود. بنابراین ... چرا هنوز در موضوعاتی مانند مد می نویسم؟ آرایش؟ شایعات؟ زیبایی ، زیبایی و رابطه جنسی؟ یا بیشتر؟ زیرا وقتی زنان و الهام آنها این کار را انجام می دهند ، همه چیز دید جدید ، جهت گیری جدید ، کنایه جدید به خود می گیرد. همه چیز تغییر می کند و همه چیز با سایه ها و سایه های جدید روشن می شود ، زیرا جهان زن یک پالت بزرگ با رنگ های بی نهایت و همیشه جدید است! هوشی شوخ تر ، ظریف تر ، حساس تر ، زیبا تر ... ... و زیبایی دنیا را نجات خواهد داد!