دنیس پیپیتون ، یک امید دوباره متولد می شود. پس از سالها گزارش اشتباه ، که در خانواده کودک باقی مانده است ، تنها مدتها پس از انتظار ناامید کننده و ناامیدی عصبانی ، کمی روشن می شود ...
یک شباهت چشمگیر یک گزارش. و رگها ، قلب ، هرگز خاموش ، دوباره شروع به تپیدن کردند ، آنها یک امید را پنهان می کنند سرد، زیرا شما از یک ناامیدی دیگر ، بسیار ناراحت کننده می ترسید ، اما یک امید c'è. هر چند کوچک است.
یک پرستار روسی که بیست سال در ایتالیا زندگی کرده است ، با دیدن مادر دنیس از شباهت به یک دختر روسی که اکنون 20 ساله است ، دقیقاً در سن و سالی که دنیس زندگی می کند ، شوکه شده است.
دختر روسی نامیده می شود اولسیا روستوا و در تلویزیون ظاهر شد. او به دنبال مادرش بود. از همان لحظه ماشین امید به حرکت درآمد. تا آنجا که دختر شناخته شده است یک نمونه DNA گرفته شد، که بعداً با والدین دنیز مقایسه می شود. این تنها راه شناخت حقیقت است. خوب یا بد است مادر دنیس ، خانم پی یرا مجیو ، در انتظار باقی مانده و بین پایان خوش یک افسانه و پایان یک فاجعه معلق مانده است.
چه اتفاقی خواهد افتاد؟
سالها انتظار مضطرب ، گزارش مشاهداتی که در هر گوشه از شبه جزیره ما و حتی خارج از کشور دنبال می شدند. توصیفاتی که با بزرگ شدن و بزرگ شدن کودک به شباهت های احتمالی اشاره داشتند. در پایان ، مثل همیشه ، به این کلمات گوش دهید: "نه ، دنیز نیست" اشک ، شاید از بین رفته است ، حالا شما فقط یک لبخند می خواهید. عالی. دنج.
وکیل خانواده Pipitone به روسیه سفر خواهد کرد.
او خودش اذعان می کند که این بار ارزش دارد همه چیز را برویم ، تا مقایسه بین DNA های مختلف. تنها چیزی که باقی مانده این است که منتظر نتیجه این نتایج باشید. اما هرچه که باشد ، تمام این انتظار مضطرب باز هم تأییدی است بر اینکه چطور داستان این دختر کوچک در قلب بسیاری وارد شده است. از همه.
