- تبلیغات -
صفحه اصلی خبر اول روان و اغوا انتظارات چیست؟ اهمیت روانی آنها

انتظارات چیست؟ اهمیت روانی آنها

0
- تبلیغات -

"بهترین چیزها در زندگی غیرمنتظره هستند زیرا ما هیچ انتظاری نداشتیمالی خماروف گفت، و حق با او بود. شادی معمولاً با سطح پذیرش ما متناسب و با انتظارات ما نسبت معکوس دارد.

انتظارات در زندگی روزمره ما حضور دارند و ما را با بار توهمات و ادعاهای خود آزار می دهند. اما وقتی متوجه نشدند - که اغلب اتفاق می افتد - در چاله سرخوردگی، ناامیدی و سرخوردگی فرو می رویم. به همین دلیل است که درک مشکلات ذهنی که انتظارات نشان می دهد ضروری است.

انتظارات چیست؟ معنی آنها

انتظارات، باورهای شخصی درباره رویدادهایی هستند که ممکن است اتفاق بیفتند یا نباشند. آنها فرضیه هایی درباره آینده، پیش بینی هایی بر اساس جنبه های ذهنی و عینی هستند. انتظارات از ترکیب پیچیده ای از تجربیات، خواسته ها و دانش ما از محیط یا افراد اطراف ما ایجاد می شود.

- تبلیغات -

انتظارات از یک شانس کوچک برای اتفاق افتادن یک رویداد تقریباً مشخص متغیر است. برخی از انتظارات دارای ویژگی خودکار هستند، زیرا اساساً از خواسته ها، توهمات و باورهای ما تغذیه می شوند، به همین دلیل است که ما بدون آگاهی کامل از منشأ آنها و بدون تضاد با واقعی بودن آنها به آنها تغذیه می کنیم. سایر انتظارات دارای ویژگی انعکاسی بیشتری هستند زیرا مبتنی بر فرآیند تحلیل عوامل مختلف درگیر هستند و واقع بینانه تر هستند.

کارکردهای انتظارات چیست؟

کارکرد اصلی انتظارات این است که ما را برای عمل آماده کنند. اگر از نظر ذهنی پیش‌بینی کنیم که چه اتفاقی می‌افتد، می‌توانیم یک برنامه عملیاتی آماده کنیم تا زندگی ما را غافلگیر نکند. بنابراین انتظارات به ما کمک می کند تا از نظر ذهنی برای آینده آماده شویم.

در واقع، بیشتر تصمیم‌های ما فقط بر اساس داده‌های عینی نیست - همانطور که دوست داریم باور کنیم - بلکه بر اساس انتظاراتی که از نتایج آن تصمیم‌ها داریم. این بدان معناست که هر تصمیمی، به نوعی، یک عمل ایمانی است. پشت هر تصمیمی این اطمینان وجود دارد که انتظارات ما در مورد عواقب انتخابمان محقق خواهد شد.

بنابراین انتظارات به نوعی قطب نمای درونی تبدیل می شوند. مشکل این است که انتظار وقوع چیزی باعث تحقق آن نمی شود، بنابراین وقتی انتظارات واقع بینانه نیستند، می توانند ما را فریب دهند و به جای کمک به آمادگی ذهنی، منجر به ناامیدی شوند.

5 نمونه از انتظارات غیر واقعی که به تفکر جادویی دامن می زند

ژان پیاژه مشاهده کرد که کودکان خردسال به سختی می توانند بین دنیای ذهنی که در ذهن خود ایجاد می کنند و دنیای بیرونی و عینی تمایز قائل شوند. پیاژه دریافت که کودکان تمایل دارند باور کنند که افکار آنها می تواند اتفاقات را رقم بزند. مثلاً اگر از دست برادرشان عصبانی شوند، ممکن است فکر کنند که برادرشان به خاطر آنها بیمار شده است، حتی اگر این کار را نکرده باشد.

پیاژه این پدیده را "تفکر جادویی" نامید و پیشنهاد کرد که همه ما تا سن 7 سالگی بر آن غلبه کنیم. با این حال، حقیقت این است که در بزرگسالی ما همچنان به اشکال مختلف تفکر جادویی ادامه می دهیم. برای بسیاری از مردم به سختی می توان از این ایده دست کشیدند که انتظار برای اتفاق افتادن آن را ممکن می کند، ایده ای که خود را به تئوری هایی مانند «قانون جذب» معروف می دهد.

علاوه بر این، ما تمایل داریم امید خود را برای خوشبختی به انتظارات برآورده شده بنشانیم. به عبارت دیگر، ما معتقدیم که اگر آنچه که انتظار داریم یا می خواهیم برآورده شود، خوشحال خواهیم شد. و اگر اینطور نباشد، فکر می کنیم عمیقاً ناراضی خواهیم بود. این نوع تفکر، خوشبختی را با به رهن گذاشتن آن به یک احتمال به تعویق می اندازد.

اما انتظارات لزوما منفی نیستند، تا زمانی که دلایل خوبی برای این باور داشته باشیم که برآورده کردن یک انتظار ما را خوشحال می کند و مطمئن شویم که اقدامات لازم را برای تحقق آن آرزوها انجام می دهیم.

مشکل واقعی انتظارات این است که بدون داشتن دلایل موجه منتظر اتفاقی باشیم. اگر باور داشته باشیم که به سادگی پرورش برخی از خواسته ها آنها را محقق می کند، به تفکر جادویی دامن می زنیم و زمینه را برای ناامیدی آماده می کنیم.

این نوعی انتظار ممکن است توهم به نظر برسد و همینطور است، اما همه ما تحت شرایط خاصی هر زمان که انتظارات غیر واقعی داشته باشیم، آن را تغذیه کرده ایم، مانند:

1. زندگی باید منصفانه باشد. زندگی منصفانه نیست، اتفاقات بد برای "آدم های خوب" می افتد. انتظار این که بتوانیم از شر مشکلات و مشکلات خلاص شویم، فقط به این دلیل که «خوب» هستیم، نمونه ای از انتظارات غیرواقعی است که اغلب داریم.

2. مردم باید مرا درک کنند. همه ما تا حدودی از آن رنج می بریماثر رضایت نادرست، یک پدیده روانشناختی است که در آن ما تمایل داریم فکر کنیم که تعداد زیادی از مردم مانند ما فکر می کنند و ما درست می گوییم. همیشه اینطور نیست، هرکسی دیدگاه خودش را دارد و لزومی ندارد با دیدگاه ما منطبق باشد.

3. همه چیز خوب خواهد شد. این جمله ای است که ما اغلب برای ایجاد اعتماد به نفس به یکدیگر می گوییم، اما حقیقت این است که اگر با شروع به کار مطمئن نباشیم همه چیز به خوبی پیش می رود، برنامه های ما هر لحظه ممکن است به اشتباه برود.

4. مردم باید با من خوب باشند. ما از مردم انتظار داریم که مهربان و مایل به کمک به ما باشند، اما همیشه اینطور نخواهد بود. برخی از مردم ما را دوست ندارند و برخی دیگر فقط به ما اهمیت نمی دهند. ما باید آن را بپذیریم.

5. من می توانم آن را تغییر دهم. ما تمایل داریم فکر کنیم که می‌توانیم دیگران را تغییر دهیم، یک انتظار نسبتاً رایج در روابط. اما حقیقت این است که تغییر شخصی باید از درون، از یک انگیزه درونی ناشی شود. ما می توانیم به یک فرد کمک کنیم تا تغییر کند، اما نمی توانیم او را تغییر دهیم یا "بهبود" دهیم.

پیامدهای انتظارات غیر واقعی

انتظارات به خودی خود مضر نیستند زیرا به ما کمک می کنند تا تصویری کلی از آنچه در آینده کم و بیش ممکن است اتفاق بیفتد تشکیل دهیم. مشکل از زمانی شروع می شود که انتظار داشته باشیم زندگی مطابق میل ما پیش برود، که دیر یا زود ما را به ناامیدی می کشاند، زیرا همانطور که مارگارت میچل نویسنده می گوید: "زندگی موظف نیست آنچه را که انتظار داریم به ما بدهد."

مشکل زمانی به وجود می‌آید که فراموش می‌کنیم انتظارات ما فقط منعکس‌کننده یک میل یا یک احتمال - اغلب کاملاً دور از دسترس - است که اتفاقی بیفتد. وقتی این دیدگاه را از دست می دهیم، انتظارات به یک قاتل واقعی شادی تبدیل می شوند.

همچنین، زمانی که انتظارات برآورده نشده باعث می‌شود که افراد دیگر آنطور که ما انتظار داریم رفتار نکنند، ناامیدی با عصبانیت همراه می‌شود که در نهایت بر رابطه عمیقاً تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود که ما به آن افراد ایمان خود را از دست بدهیم.

رهایی از انتظارات پیچیده است. خبر خوب این است که لازم نیست آنها را از دنیای روانشناختی خود بیرون کنیم، بلکه باید یاد بگیریم بین انتظارات واقع بینانه و غیر واقعی تمایز قائل شویم.

مزایای تسلط بر انتظارات شما

1. مسئولیت تصمیمات خود را بر عهده می گیرید

انتظارات واقعیت نیستند، احتمالات ساده ای هستند، درک این تفاوت، که صرفاً اصطلاحی نیست، به ما امکان می دهد کنترل زندگی خود را در دست بگیریم. این به این معنی است که اگر می‌خواهید اتفاقی بیفتد، باید فعال باشید و تمام اقدامات لازم را برای تحقق بخشیدن به آن آرزو انجام دهید، بدون اینکه صبورانه منتظر بمانید تا دیگران حدس بزنند شما چه می‌خواهید یا از آنها انتظار دارید.

- تبلیغات -

به طور متناقض، انتظار کمتر و عمل بیشتر به ما این امکان را می دهد که کنترل را بدون احساس غرق شدن دوباره به دست آوریم، زیرا این امر مستلزم اعتماد بیشتر به پتانسیل و شناخت بیشتر از خودمان است. افرادی که به انتظار برآورده شدن انتظارات دیگران از دیگران نمی نشینند، اما برای آنچه می خواهند مبارزه می کنند، معمولاً نقش قربانی یا شهید را بر عهده نمی گیرند، بلکه مسئولیت ایجاد اتفاقات را بر عهده می گیرند.

2. خواسته های خود را از وظایف خود جدا کنید

بیشتر اوقات ما با خلبان خودکار بر روی فرض "ذهنیت گله" کار می کنیم. یعنی ما وقف انجام وظایف خود هستیم. با این حال، وظایف چیزی نیست جز انتظاراتی که دیگران بر ما تحمیل کرده اند، چه خانواده و چه جامعه.

وقتی در انجام وظایف خود کوتاهی می کنیم، احساس گناه می کنیم. اما اگر به آنها احترام بگذاریم انتظار پاداش داریم و وقتی نرسد عصبانی و ناامید می شویم. در هر صورت، ما همیشه شکست می خوریم زیرا در یک حالت عاطفی منفی دائمی غوطه ور هستیم. رها کردن انتظاراتمان به معنای درک این است که نیازی به برآورده کردن انتظارات دیگران نداریم. و این یک فرآیند رهایی بخش است که از طریق آن با خواسته ها و علایق واقعی خود که دو عنصر اساسی برای دستیابی به آنچه در زندگی قصد انجام آن را دارید، در تماس می شوید.

3. از زمان حال بیشتر لذت ببرید

«تا زمانی که به پل نرسیدی از روی پل عبور نکن"به یک ضرب المثل انگلیسی توصیه می کند. ما باید درک کنیم که انتظارات از تکه‌هایی از گذشته ساخته شده‌اند که در خدمت پیش‌بینی‌ها و آرزوها برای آینده بوده‌اند، اما آنها حتی اشاره‌ای به حال ندارند، که تنها چیزی است که واقعاً داریم. توقعات بدون عمل فقط ما را در دام آینده حبس می کند، ما را به نقش شطرنجبازی محدود می کند که منتظر حرکت حریف می نشیند، در حالی که تمام حرکات ممکن برای ضدحمله از ذهن او می گذرد. با این تفاوت که در زندگی، به عهده گرفتن نقش شطرنج‌باز برای مدت طولانی به معنای رها کردن زمان حال است.

علاوه بر این، انتظارات اغلب به لنزهای تاری تبدیل می شوند که ما را از دیدن واضح جهان باز می دارند. در انتظار چیزی، می‌توانیم فرصت‌های دیگری را از دست بدهیم، انگار روی سکوی ایستگاه منتظر قطاری هستیم که هرگز نمی‌رسد و در این بین، بقیه را رها می‌کنیم. برعکس، داشتن انتظارات واقع بینانه به ما این امکان را می دهد که در زمان حال زندگی کنیم، آن را بسازیم و از فرصت هایی که به ما می دهد استفاده کنیم.

چگونه انتظارات را تعدیل کنیم؟

ذهن منتظر را کنترل کنید. در بودیسم ما به "ذهن منتظر" اشاره می کنیم تا به افرادی اشاره کنیم که انتظار چیزی را دارند، اما برای تحقق آن دست به کار نمی شوند. از این منظر، انتظارات به اندازه رقصیدن برای تسکین باران بیهوده خواهد بود. آنها در واقع معکوس هستند زیرا زمانی که متوجه نمی شوند فقط به تولید کمک می کنند درد و رنج، تحریک و ناراحتی. راه حل؟ ذهن منتظر را کنترل کنید. ما می‌توانیم این کار را با گشودن بیشتر در برابر عدم اطمینان و مسیر زندگی، زندگی در موقعیت‌ها بدون پیش‌بینی نتیجه انجام دهیم.

• نیاز به کنترل را کنار بگذارید. بسیاری از انتظارات از نیاز ما به کنترل و این ایده که رابطه خطی بین علت و معلول وجود دارد ناشی می شود. ما توقع داریم که مثلاً اگر کاری برای کسی انجام دهیم، دیر یا زود لطفش را برگرداند. اما زندگی اینطوری کار نمی کند، یا حداقل همیشه. بنابراین، برای تعدیل انتظارات، باید نیاز به کنترل همه چیز را رها کرد و در برابر تغییرات، ناشناخته ها یا حتی غیر محتمل ها بازتر شد. شما باید دست از دستیابی به برخی دستاوردها یا رفتارهای دیگران بردارید، به خصوص زمانی که آنها کاملاً به شما بستگی ندارند.

• بین انتظارات واقع بینانه و غیر واقعی تمایز قائل شوید. انتظارات به ما کمک می کنند تا برای آینده آماده شویم، بنابراین می توانیم از آنها به نفع خود استفاده کنیم، فقط باید یاد بگیریم که انتظارات واقع بینانه را، آنهایی که احتمال زیادی برای تبدیل شدن به واقعیت دارند، از انتظارات غیرواقعی که تقریباً منحصراً بر اساس خواسته های ما هستند، متمایز کنیم. باید این را در نظر داشته باشیم "انتظارات غیر واقعی، رنجش های از پیش طراحی شده هستند" همانطور که استیو لینچ گفت، زیرا احتمال زیادی وجود دارد که آنها راضی نشوند. انتظار اینکه کسی برای ما کاری انجام دهد که بر خلاف منافع او باشد، غیرواقعی است. از طرف دیگر، انتظار اینکه آن شخص برای ما کاری انجام دهد که به نفع او نیز باشد، انتظار واقع بینانه تری است.

• از انتظارات برای باز کردن ذهن خود استفاده کنید. ما تمایل داریم از انتظارات به عنوان تونلی استفاده کنیم که به یک مقصد منتهی می شود، با احتمال کمی برای انحراف در طول مسیر. در عوض، از آنجایی که انتظارات فقط حدس هایی در مورد آینده هستند، می توانید از آنها به عنوان ابزاری برای گسترش ذهن خود استفاده کنید. از آنها برای گسترش تفکر خود با ارزیابی همه گزینه های ممکن، حتی کم احتمال ترین آنها استفاده کنید. این به شما این فرصت را می دهد که راه های جدیدی را کشف کنید و عدم اطمینان را در آغوش بگیرید و در عین حال خود را از درد ناشی از چیزهایی که طبق برنامه پیش نمی روند رها کنید.

• انتظارات خود را به اشتراک بگذارید. باور اینکه یک انتظار ناگفته آنچه را که می خواهیم برای ما به ارمغان می آورد، یک فکر جادویی و غیر واقعی است. در واقع، به احتمال بسیار زیاد یک انتظار ناگفته برآورده نخواهد شد. بنابراین، اگر از دیگران انتظاری داریم، نباید انتظار داشته باشیم که آنها افکار ما را بخوانند، بهترین کار این است که انتظارات خود را با دیگران در میان بگذاریم، آنچه را که می خواهیم توضیح دهیم و بدانیم که آنها تمایل دارند به ما کمک کنند.

• طرح B را تهیه کنید. انتقال انتظارات ما همیشه برای رسیدن به آنها کافی نیست. عوامل زیادی وجود دارد که بین برنامه های ما و دستیابی به آنها خارج از کنترل ما هستند، بنابراین هوشمندانه ترین کار این است که یک برنامه B آماده کنیم. همانطور که نویسنده دنیس ویتلی گفت: "به بهترین ها امیدوار باشید، برای بدترین ها برنامه ریزی کنید و برای غافلگیر شدن آماده باشید." این نگرش است.

چگونه با انتظارات دیگران برخورد کنیم؟

مدیریت انتظارات شما پیچیده است، اما پرداختن به انتظارات دیگران می تواند حتی دشوارتر باشد، زیرا به روشی خاص، ما برنامه ریزی شده ایم تا به هنجارهای اجتماعی احترام بگذاریم و آنچه از ما انتظار می رود انجام دهیم. به این ترتیب ما موافقت و پذیرش گروه های مختلفی را که به آن تعلق داریم، جلب می کنیم. با این حال، مواقعی پیش می‌آید که انتظارات دیگران به زنجیره‌ای تبدیل می‌شود که ما را محدود می‌کند و باید خود را از آنها رها کنیم.

اگر چنین است، واضح بودن مهم است. اگر متوجه شده اید که دیگران انتظاراتی دارند که شما نمی توانید یا نمی خواهید آنها را برآورده کنید، بهترین راهبرد مقابله این است که مستقیماً به آنها رسیدگی کنید. در مورد این انتظارات صحبت کنید و مشخص کنید که مایلید چه کاری انجام دهید و خطوط قرمزی که هرگز از آنها عبور نخواهید کرد.

اغلب اوقات مردم به طور ناخودآگاه یا به دلیل هدایت الگوها و نقش های اجتماعی که شما تمایلی به پیروی از آنها ندارید، انتظاراتی دارند. اگر می خواهید رابطه ای سالم و محترمانه داشته باشید که در آن هیچ یک از شما مجبور به تصمیم گیری تحت فشار انتظارات دیگران نیست، ضروری است که با صداقت به این مسائل برخورد کنید.

همچنین مهم است که برای درگیری، توبیخ یا سرزنش آماده شوید، زیرا نمی توانید انتظار داشته باشید که طرف مقابل همیشه دیدگاه شما را درک کند. انتظار شکسته آسیب می زند، بنابراین مردم سعی می کنند این امید را حفظ کنند. فرض کنید هرکسی انتظارات خود را دارد و همیشه نمی‌توان آنها را با انتظارات خود منطبق کرد یا آنها را برآورده کرد. وقتی موضع خود را روشن کردید، طرف مقابل کاملاً مسئول انتظاراتش است.

در هر صورت، به خاطر داشته باشید که نیازی به توجیه تصمیمات زندگی خود ندارید. شما همیشه نمی توانید با انتظارات دیگران سازگار شوید. ممکن است والدین شما هنوز امیدوار باشند که شما بچه داشته باشید یا دوست شما هنوز امیدوار باشد که شما به آن سوی دنیا نقل مکان نکنید، اما شما مجبور نیستید این تصمیمات را برای خوشحال کردن آنها بگیرید. نکته کلیدی این است که بین آنچه می خواهید و آنچه شما را خوشحال می کند و آنچه به اطرافیانتان آسیب نمی رساند تعادل پیدا کنید. بالاخره کسانی که شما را دوست دارند شما را درک خواهند کرد.

منابع:

Arnkoff، DB et. آل (2010) انتظارات. مجله روانشناسی بالینی؛ 67 (2): 184-192.

دریسکل. JE & Mullen، B. (1990) وضعیت، انتظارات، و رفتار: بررسی فرا تحلیلی و آزمون نظریه. شخصیت و روانشناسی اجتماعی بولتن؛ 16 (3): 541-553.

آرینگتون، CE و. آل (1983) روانشناسی شکاف انتظارات: چرا اینقدر اختلاف در مورد مسئولیت حسابرس وجود دارد؟ تحقیقات حسابداری و بازرگانی؛ 13 (52): 243-250.

دریسکل، جی (1982) ویژگی های شخصی و انتظارات عملکرد. فصلنامه روانشناسی اجتماعی; 45: 229-237.

Berger, J & Conner, TL (1969) انتظارات و رفتار عملکرد در گروه های کوچک. کنش جامعه شناختی; 12: 186-197.


ورودی انتظارات چیست؟ اهمیت روانی آنها اولین بار در منتشر شد گوشه روانشناسی.

- تبلیغات -
مقاله قبلیدوستان 21، آیا بین سرنا کارلا و آلبه تمام شده است؟ همه سرنخ ها
مقاله بعدیآیا جووانی آنژولینی شعله جدیدی دارد؟ برخی عکس ها نشان می دهد که بله ...
این بخش از مجله ما همچنین به اشتراک گذاری جالبترین ، زیباترین و مرتبط ترین مقاله های ویرایش شده توسط سایر بلاگ ها و مهمترین و مشهورترین مجلات در وب می پردازد که با باز گذاشتن خبرهای خود برای تبادل اجازه اشتراک گذاری را داده اند. این کار بصورت رایگان و غیرانتفاعی انجام می شود اما تنها با هدف به اشتراک گذاری ارزش مطالب بیان شده در انجمن وب انجام می شود. بنابراین ... چرا هنوز در موضوعاتی مانند مد می نویسم؟ آرایش؟ شایعات؟ زیبایی ، زیبایی و رابطه جنسی؟ یا بیشتر؟ زیرا وقتی زنان و الهام آنها این کار را انجام می دهند ، همه چیز دید جدید ، جهت گیری جدید ، کنایه جدید به خود می گیرد. همه چیز تغییر می کند و همه چیز با سایه ها و سایه های جدید روشن می شود ، زیرا جهان زن یک پالت بزرگ با رنگ های بی نهایت و همیشه جدید است! هوشی شوخ تر ، ظریف تر ، حساس تر ، زیبا تر ... ... و زیبایی دنیا را نجات خواهد داد!

از نسخه موبایل خارج شوید